Web Analytics Made Easy - Statcounter

لیگ بیستم را رتبه بندی کردم، 70 درصد مطابق واقعیت بود سه تیم در لیگ بیستم بهتر بازی کردند، پرسپولیس، سپاهان و مقداری استقلال از 13 تیم دیگر لیگ، مدل بازی مس رفسنجان بهتر بود آرامش درونی پرسپولیس به فضای بیرونی باشگاه سرایت کرده است وقتی رقیب بیرونی ندارید، رقیب درون سراغ شما می آید؛ استقلال رقیب درون دارد پرسپولیسی ها سازماندهی قوی دارند؛ به آن ها می گویند چه پستی بگذارید و چه پستی نه! در وحدت مربی، دکتر و تدارکات خودم بودم؛ کجای دنیا مربی این کارها را می کند؟ مورینیو را بگذارید سرمربی نفت ببینیم چه می کند! تفاوت مربیان ما و مربیان مطرح جهان محیط است؛ برای مربیان ایرانی چه کردیم؟ 8 ماه مربی ایرانی را به اروپا ببرید، بعد از 8 ماه در خود اروپا مربی می شوند! یک بچه 12 ساله در گچساران برای خودش یک مسی است اما نتوانستم این استعداد را به تهران بیاورم یک بازیکن 28 ساله در شهر خواف دیدم، دو تا علی دایی بود! سقوط سایپا، سقوط فوتبال است؛ پیکان و سایپا به فوتبال ما خدمت می کنند سایپا و پیکان نباشند، استعداد تهرانی کجا خود را معرفی کند؟ لیگ بیستم چیزی نداشت که از آن به عنوان دستاورد فنی نام ببرم تا کی می خواهیم آشغال های خانه را زیر فرش جارو کنیم؟ روی زباله زندگی می کنیم! فضا، فضای بی اعتمادی است و با اقدامات تنبیهی اوضاع درست نمی شود باید از مربیان جوان مراقبت کنیم؛ با یک فصل نمی شود گفت صادقی بد و ربیعی خوب است کدام مربی مرا شکفت زده کرد؟ کار ربیعی در رفسنجان را خوب دیدم

مجید جلالی برای شرکت در پروژه تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران میهمان استودیو طرفداری بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از حضور سرمربی باسابقه فوتبال ایران در طرفداری استفاده کردیم و یک گفتگوی ویژه با ایشان ترتیب دادیم. سامان خدائی با مجید جلالی در خصوص فصل بیستم لیگ برتر، نتایج، دستاوردها و پدیده هایش گفتگو کرد. البته وقتی صحبت از دستاورد به میان آمد، جلالی گفت اتفاق برجسته ای ندیده که از آن به عنوان دستاورد فنی یاد کند. سرمربی با تجربه فوتبال ایران افزود جدول پایانی لیگ برتر 70 درصد مطابق انتظارات و پیش بینی اش بوده است. او مسائل مدیریتی، رقیب درونی، حاشیه و آرامش را فاکتورهایی دانست که باعث تفاوت پرسپولیس، سپاهان و استقلال در نتیجه گرفتن می شود. مجید جلالی تمام قد پشت مربیان ایرانی ایستاد و گفت برای مربیان مان کاری نکرده ایم که انتظارات بالا از آن ها داریم. مجید جلالی با یاد کردن از نقل قولش در خصوص بهتر بودن قلعه نویی از مورینیو تفاوت محیط و آموزش بین مربیان ایرانی و اروپایی را عامل اصلی برای بهتر بودن آن ها دانست. مجید جلالی در این خصوص خاطره ای از حضورش در کمپ زایست هلند همراه با حمید درخشان بازگو کرد. جلالی گفت وقتی بازی بچه های 12 ساله هلندی را تماشا می کردیم از حمید درخشان پرسیدم 12 ساله های ما چند گل به این ها می زنند؟ حمید درخشان پاسخ داد راحت شش تا می زنند. وقتی نوبت به بازی 16 ساله ها رسید پرسیدم حمید حالا چطور؟ گفت الان آن ها به ما شش گل می زنند!

ثانیه به ثانیه گفتگو با مجید جلالی شامل نکات بسیار مهمی برای فوتبال ما بود. توصیه می کنیم این گفتگو را حتما ببینید. مجید جلالی گفت در حال حاضر تنها کاری که از دستش بر می آید همین صحبت ها است و این کار را رسالت خود نامید. مجید جلالی در این گفتگو رسالتی که به آن معتقد است را به نحو احسن انجام داد:

سلامی دوباره به مخاطبان عزیز رسانه طرفداری؛ در حالی که هم لیگ برتر فوتبال ایران و هم جام حذفی تمام شده است، فرصتی داریم تا از حضور آقای مجید جلالی در طرفداری استفاده کنیم و نگاهی داشته باشیم به لیگ بیستم. آقای جلالی سلام.

من هم سلام عرض می کنم خیلی شما و مخاطبان طرفداری.

به عنوان اولین سوال، شما قبل از شروع لیگ بیستم، یک پیش بینی داشتید از وضعیت نهایی جدول و تیم ها را بر اساس داشته های فنی شان رتبه بندی کردید. وضعیت پایانی جدول لیگ بیستم چقدر به پیش بینی شما شباهت داشت؟

اتفاقا من یک بررسی می کردم، چون در مربیگری هم وقتی که کار می کنم، در شروع کار برای خودم یک برنامه و هدف و نقشه راه می چینم و وقتی که فصل تمام می شود، آن را جلوی خودم می گذارم و می گویم که چه کرده ام و به چه رسیده ام؟ و این به من کمک کرده است. در این زمینه هم، این کار را انجام دادم چند روز پیش و دیدم که آن چیزی که تحلیل بوده است، تقریبا بالای 70 درصد در رتبه بندی تیم های جدول درست و معقول بوده است. مثلا بعضی از تیم ها، مثلا استقلال را جایگاهش را بهتر دیده بودم. نگاه می کنم که یک اتفاقات مدیریتی به آن لطمه می زند. من در جدول اگر دیده باشید که ترسیم کرده ام، حدود 20 پارامتر است در قالب 5 سر فصل. یک سرفصل مربوط به مدیریت است و در آن اضافه کردم که بخش های مدیریتی همیشه غیر قابل پیش بینی است. می توانند کارهایی کنند که تیم ناگهان از رتبه ای که پیش بینی کردیم بالاتر برود یا پایین تر برود. مثلا من سپاهان را چهارم دیدم و الان دوم شده است. این نقش مدیریت است. یا استقلال را مثلا من با اختلاف نزدیک پیش بینی کرده بودم که دوم می شود و الان با اختلاف زیاد سوم شده است. این نقش مدیریت است. کلا 3 تیم هستند که این ها در طول لیگ بیستم از بقیه بهتر بودند. به دلایل زیاد من تمرکزم روی جنبه های فنی است. از نظر مدل بازی هم پرسپولیس، سپاهان و یک مقدار استقلال از بقیه مجزا بودند. من اگر بخواهم در 13 تیم دیگر یک تیم به این ها نزدیک کنم و بگویم آن مدلی که بازی می کرد، مدل خوبی بوده است، مس رفسنجان بود. بقیه چیزی که بازی می کردند، یک چیز شبیه به همان شیوه متداول بود. ولی آن سه تیم و بیشتر هم پرسپولیس و سپاهان از نظر مدل بازی از بقیه متفاوت بودند. شما می دانید این دو تیم هم یکی 67 امتیاز گرفته و یکی 65 تا. یعنی از متوسط امتیاز هم که یک تیم می تواند قهرمان شود، بالاتر گرفته اند و عملکرد خوبی گرفته اند. مثلا استقلال با 56 امتیاز سوم شد در حالی که تیم دوم 65 امتیاز دارد. این نشان می دهد که آن دوتا واقعا خودشان را از بقیه جدا کردند. بعد از آن می توانم بگویم که سه چهار تیم هستند که در گروه دوم از این تیم ها قرار می گیرند که در این ها باز گل گهر از بقیه بهتر بودند. مثلا تراکتور است، گل گهر و فولاد. این ها دور و بر 45 امتیاز گرفتند. شما ببینید تیم دوم جدول 65 امتیاز دارد و تیم چهارم تا ششم 45 امتیاز. 20 امتیاز فاصله معنادار است. نشان می دهد که خیلی فاصله بین این تیم ها بوده است. البته این ها نیز دلایلی دارد که واقعا الان فرصت نیست که بررسی کنیم. بعد از این ها باز یک گروهی به نظرم من مثلا پیکان از نظر نتیجه گیری خوب بودند. یا صنعت نفت در یک مقطعی در دور رفت از نظر نتیجه خوب بوده است. مس رفسنجان تیمی که برای اولین آمده است، توانسته هشتم شود. معلوم است که کار خوبی انجام داده اند. بازیکنانی هم که آورده اند، شاید در نیم فصل یکی دوتا بازیکن آوردند که باز آن ها هم زیاد به کارشان نیامد. یک تیم هایی هم بودند که ازشان انتظار بیشتری بود مثل سایپا، ذوب آهن، نساجی، ... این ها را آدم فکر می کرد که رتبه های بهتری می گیرند. ولی خب این ها تا آخرین دیدار درگیر این بودند که بتوانند خودشان را حفظ کنید. از آن ور تیم هایی مثل ماشین سازی و نفت مسجد سلیمان، در تحلیل اولیه من، تیم هایی بودند که سقوط می کنند. ولی خب نفت مسجد سلیمان توانست به لحاظ امتیاز های بسیار ویژه ای که در دور رفت گرفت، خودش را حفظ کند. وگرنه اگر می خواست با این روال باشد، آن هم حتما می توانست جزو سقوط کننده ها باشد.

از پرسپولیس و سپاهان گفتید که استاندارد امتیاز برای قهرمانی را رد کردند و اختلاف شان خیای کم بود. این پرسپولیس چی داشت که قهرمان داشت و سپاهان چه نداشت که نتوانست؟

این دو تیم خیلی به هم نزدیک بودند. یک لغزش هایی یک جا سپاهان داشت، مثلا مقابل پیکان و پدیده یک لغزش هایی داشتند. پرسپولیس از خیلی باور تا الان ویژه است نسبت به بقیه. یکی آن آرامش درونی که دارد. یعنی اینقدر این آرامش درونی شان الان قابل کنترل شده است که حتی این را سرایت دادند به فضای بیرونی. در تیم های بزرگ، تیم هایی که می خواهند قهران شوند، ما اینطوری می گوییم که به یک جایی می رسیم که رقیب بیرون نداریم. یعنی می توانیم برویم در بازی ها تیم ها را ببریم. حالا اینجا رقیب درون می آید سراغ شما. استقلال رقیب درون می آید سراغش. تقریبا سال های متوالی است که اینطوری است. وگرنه که در بیرون می تواند تیمی باشد که بقیه را ببرد. چرا 10 بازی را برده؟ چون این ظرفیت را دارد. می تواند در بیرون بی رقیب باشد اما رقیب درون آن را اذیت کرده است. پرسپولیس آمده است این رقیب درون را هم با یک سازماندهی خاصی با یک بودجه خاصی آن ها را هم کنترل کرده است. بخاطر این است که پرسپولیس راحت کارش را پیش می برد. شما خیلی کمتر می بینید که از مجموعه پرسپولیس، از لیدر بگیر، از پیشکسوت بگیر، از مسئول قبلی بگیر، از مربیان قبلی بگیر، این ها بیایند علیه پرسپولیس حرف بزنند. حتی این ها بازیکنان پرسپولیس در فضای مجازی وقتی وارد می شوند، بیشتر از تیم شان می گویند تا خودشان. این ها پارامترهایی است که به آن اتحاد و انسجام کمک می کند. حالا این از یک جایی حتما هدایت می شود. یعنی به بازیکنان می گویند که چه پستی بذار، چه پستی نذار یا این را چرا اینطوری گذاشتی ... یا مثلا بعضی وقت ها من یک پست می دیدم که همه شان با هم، کوچیک و بزرگ همان را می گذاشتند. این ها به آن اتحاد کمک می کند. یک سازماندهی دارد که اینطوری کار را پیش می برد. خب آن ها هم خیلی وقت است که با بی پولی مواجه شدند، الان هم همین هستند. ولی شما کمتر می دیدی که این را اضهار کنند. یک جاهایی به صورت هماهنگ با هم یک چیزی می گفتند و فردایش دیگر چیزی نمی گفتند و می چسبیدند به کارشان. این ها چیزهایی است که می تواند به یک تیم کمک کند وگرنه شما صنعت نفت در بازی های رفت را نگاه کنید، تا صدر جدول هم می آید. چرا بازی برگشت می رود ته جدول؟ این آرامش ها است. من اینطوری می گویم که هر روز صبح در هر تیمی که کار می کردم وقتی می آمدم سر کارم، روی میزم چیزی حدود 20 تا موضوع می دیدم که هر کدامش می توانست تیم ما را بهم بریزد. اول باید این 20 موضوع را یکی یک رفع و رجوع می کردم و بعد باید می رفتم سر تمرین. در فوتبال ما اینطوری است. اگر شما این ها را نتوانی مدیریت کنی، در زمین هم کارت پیش نمی رود. برای خود من در نساجی این اواخر اینطوری شد. من با یک فضایی مواجه شدم و دیدم که آن موضوعات که اغلب هم درونی بود، نتوانستم کاری شان کنم. تقصیر خودمم بود. کارم در زمین پیش نرفت. در حالی که انرژی خیلی زیادی برای کار در زمین گذاشتم ولی چون زورم به آن ها نرسید، کارم پیش نرفت. فوتبال همینطوری است. در کشورها همینطوری است، و خاص کشور ما است. این موضوعات در کشورهای دیگر، مربیان خود را با این چیزها درگیر نمی کنند. مثل کاری که در پرسپولیس می بینیم. ولی شما مثلا در استقلال یک فرهاد مجیدی همه کارها را باید خودش بکند. خب نمی تواند دیگر، کاریش پی نمی رود. تا یک جایی می آید و بعدش می خورد زمین. هرچه تلاش می کند، حتی خودش بعد از این همه فشار یک کارهایی می کند که بعدا جمع کردنش برای خودش هم سخت می شود. چون تنها است، فشار رویش است. سپاهان هم وقتی شما می بینید، مشاهده می کنید که آرامش دارد. باز به لحاظ سازماندهی است که مدیریت کرده است  و توانسته که همه فضاها را مدیریت کند.

وقتی که استراماچونی به ایران آمده بود، از دوستان نزدیکش مشاوره خواسته که چطوری کار کنم و به او گفته بودند که تو اینجا سرمربی نیستی، مدیر و تدارکات و مربی هم هستی. 

یک زمانی من سرمربی وحدت بودم در نیمه دوم دهه 60. از سال 65 تا 71، هفت سال. من یک موتور داشتم، گونی توپ را می بستم پشت موتورم، با تلمبه و یک جعبه داشتم که کمک های اولیه بود. همه را می گذاشتم و می رفتم سر زمین. دو ساعت قبل از اینکه تیمم بیاید. توپ ها را باد می کردم. دکتر خودم بودم، تدارکات خودم بودم، سرمربی خودم بودم. یه روزی من آمدم در برنامه ای گفتم که آقا به نظر من قلعه نویی از مورینیو بهتر است. کسی به عمق این حرف نمی رود. همان پوسته ظاهری این حرف را نگاه می کنند و با حالت های تمسخرآمیز با آن برخورد می کنند. کجای دنیا اینطوری است که یک مربی بیاید این کارها را بکند. شما برو مورینیو را بگذار سر تیم نفت، ببینم چه می کند. مثلا مربی مس رفسنجان را ببر آنجا سه سال در آکادمی های آنجا زیر نظر گورادیولا، آنطوری که مورینیو زیر نظر رابسون بود، بعد ببین چه از آن در می آید. اختلاف ما ساختاری است. اختلاف محیط است. بچه های هیچ کمتر ندارند. خیلی هم بهتر هستند. این را می گویم چون آنجا بودم. این فضا را دیدم، از نزدیک بار ها و بار ها دو روز از صبحتا بعد از ظهر سر تمرین لیورپول بودیم. من آنجا می دیدم کار را. تمام فیلم هایش را دارم. این ها راه می رفتند من می نوشتم. بعد نگاه می کنم، می بینم بچه های ما از نظر سطح کار و تمرین و خلاقیت، حالا علومشان کمی عقب است که آن هم بخاطر این است که اینجا کسی به فکرشان نیست. مثلا اینجا این بچه می خواهد برود کلاس مربیگری. اگر کلاس ب بخواهد برود، باید 20 میلیون پول بدهد. این بچه اگر داشته باشد، می رود و اگر نداشته باشد نمی تواند. اینطوری نیست. شما در فوتبال باید استعدادها را شناسایی کنید و بعد روی آن ها سرمایه گذاری کنید. شما در تربیت نیروی انسانی که نمی توانی پول در بیاری، باید پول خرج کنی. حالا مثلا اگر این مربیان ما بروند آن جاها، هر کدام از مربیان ما را ببر 8 ماه آنجا، بعد اگر خود تیم های اروپایی نیامدند دنبالشان. شما هزینه نکردید برای بچه ها. شما کاری نکردید برای آن ها. هرچی هستند خودشان هستند. شما روی گل محمدی چقدر سرمایه گذاری کردید؟ چند تا کلاس و دوره گذاشتید؟ کجا از این ها مراقبت کردید. هر چه هستند خودشان هستند. شما برای حمید مطهری چه کردید؟ شما برای محمد ربیعی چه کردید؟ خودش از کرج آمده با تلاش خودش با عشق خودش با ممارست خودش. برای مجتبی حسینی چه کردید؟ برای رسول خطیبی چه کردید؟ برای مهدی تارتار چه کردید؟ برای فرهاد مجیدی چه کردید؟ هر کدام این بچه های ما، می توانند یک ستاره باشند در مربیگری دنیا. هر کدام این ها. بخدا من این را می گویم، اینطوری نیست که فکر کنید من روی بچه ها متعصب هستم. آره بالاخره کمی عرق ملی دارم اما آن ها را هم دیده ام. وقتی که مقایسه می کنم، می بینم که بچه های ما از این ها سر هستند. ما در هلند بودیم، شما می توانید این موضوع را از آقای درخشان بپرسید. صبح ما را بردند در یک کمپ، به نام زایست. در 50 کیلومتری آمستردام. صبح ما را بردند سر تمرین 12 ساله های هلند. ما آن جا دیدم که همه قلمی و بلند دنبال توپ می دوند و می خورند زمین. با حمید صحبت کردم و گفتم حمید این ها اگر با 12 ساله های ما بازی کنند چه می شود؟ گفت مثل آب به این ها 6 تا می زنند و درست هم می گفت. بعد عصر همان روز، ما را بردند سر تمرین 16 ساله های هلند. گفتم حمید حالا چی؟ گفت حالا این ها به ما 6 تا می زنند. به خدا فاصله در محیط است. در منابع علمی است. در سخت افزار ها است. وگرنه همینجا من الان جوانی می شناسم که در روستاهای گچساران است. این بچه الان 12-13 سالش است. برای خودش یک مسی است. منتهی من هر کاری کردم این بچه را بیاوریم، نشد. پدرش هم نمی تواند بیاید. حتی پدرش هم به من گفت که من اینجا سرایدار یک خانه هم بشوم می آیم. چون گفتیم که این بچه را بیاوری اینجا و در این فضا و گفت که نمی توانم. بعد آن بچه کوچک را چطور می شود از خانواده جدا کرد. من مثلا با باشگاه ها صحبت کردم همان موقع، گفتم که برای پدرش کاری کنید که بیاید مثلا تدرکات شود یا ابدارچی شود. نتوانستند. خب این بچه این استعداد بی نظیر، شاید در تاریخ ما یک دفعه همچین کسی متولد شود. از بین می رود. تمام می شود و می رود. من یک کلاس در خواف داشتم. خواف نقطه صفر مرزی ایران و افغانستان است. یک شهری است، یک گروه اهل تسنن و شیعه کنار هم با دوستی و صمیمیت دارند زندگی می کنند. یک شهر آرام و قشنگ است. با مردم خیلی مهربان. من آن جا یک کلاس دو روزه، سه روزه داشتم. هر کلاسی که می روم دوست دارم بیشتر در زمین باشم. می گویم تیم بیاورید که من با تیم ها کار کنم. این ها یک تیم را آورده بودند، یک بچه را دیدم که بلند و کشیده بود. در این سه روزی که با این ها کار می کردم این بچه اندازه 3 سال پیشرفت کرد. گفتم چند سالت است؟ گفت 28 سال. گفتم تو در تمام این سال ها، مثلا نرفتی جایی مثل مشهد؟ گفت نه پدرم نمی گذاشت. یعنی خدا می داند که این اگر در 18-19-20 سالگی به تور من خورده بود، برای خودش دوتا علی دایی بود. یعنی در این سطح بود. اغراق نمی کنم. ولی تمام شده است و رفته است. ما استعداد خیلی زیاد داریم. کانال شناسایی نداریم، محیطی هم نداریم که این استعدادها را تجربه کنیم.

وقتی مهدی طارمی تازه در این سن می رود اروپا.

دقیقا. شما خود علی دایی را نگاه کن که چطوری کشف می شود. می آید دانشگاه شریف و منوچهر نظری آن جا تدریس ورزش می کرده است. داور بین المللی هم بوده است. این را می بیند و می گوید خوب است. این را می آید و معرفی می کند به تیم سازمان آب. در آنجا همه او را می بینند و می برندش. تازه این مثلا در 23 سالگی و 24 سالگی کشف می شود. از این ها در این مملکت پر است.

امیدواریم که فضایی شود که حداقل از این به بعد استعدادها در خدمت فوتبال باشند. اگر برگردیم به وضعیت این فصل لیگ برتر و فوتبال کشورمان، فکر می کردید که در جام حذفی فولاد قهرمان شود؟

نه واقعا. من خودم فکر می کردم که با توجه به همه جوانب و پارامترها، استقلال قهرمان شود. تحلیلم این بود که لیگ را پرسپولیس و جام حذفی را استقلال می گیرد. از چند ماه پیش هم این را می گفتم. خب فولاد به لحاظ مدل بازی که می کرد، آن مدل خاص جام حذفی است. مثلا دو تیم بزرگی که برده است، هر دو را اداره کرده تا کشیده به پنالتی و برده است. جام حذفی قائده اش همین است. باید این مدل بازی کردن را بلد باشی. در لیگ یک دفعه یا یک امتیاز اختلاف چهارم نمی شود و ششم می شود. تیم چهارم 45 امتیاز است و آن 44 امتیاز است و ششم شده است. ولی خب به نظرم واقعا هم تیم شایسته ای بود. مثلا نیمه دوم در یک ربع آخر باید می برد.

اگر برویم به سراغ قعر جدول، به سایپا می رسیم که سقوط کرد تیمی که خود شما در آن کار کردید. چه شد که این اتفاق برای سایپا رخ داد؟

سایپا خیلی حیف شد. ببینید سقوط سایپا فقط سقوط سایپا نیست. به نظر من سقوط فوتبال است. چند تا تیم در این مملکت هستند که این ها به فوتبال دارند خدمت می کنند. سایپا، پیکان، این ها به فوتبال دارند پیکان می کنند. این ها تتمه کوره سویی هستند که در فوتبال تهران دارد می زند. بچه تهران دیگر کانالی برای پیشرفت ندارد. وقتی که سایپا می رود، یک کانالش هم کور می شود و یک پیکان مانده است. الان شما می بینید که بچه های تهران برای اینکه خودشان را نشان بدهند، می روند شهرستان ها. این معادله قبلا برعکس بود و بچه های شهرستان می رفتند تهران. الان مثلا یک شهر مثل سیرجان با 300 هزار جمعیت یک تیم لیگ برتر دارد، یک تیم لیگ یک دارد و یک تیم لیگ دوم دارد. یعنی بچه آن جا خیلی کانال بهتری دارد که بیاید. در حالی که در تهران با 12 میلیون جمعیت یک تیم در لیگ برتر دارد. شما استقلال و پرسپولیس را نمی توانید برای تهران حساب کنید. بنابراین سقوط سایپا واقعا یک ضایعه است. یک ضایعه برای فوتبال کشور است. در حوزه سازندگی، نیروسازی. سایپا مربی می ساخت، بازیکن می ساخت، در این طول این ها شما ببینید مثلا علی قلی زاده، اخباری، کاوه رضایی، مهدی ترابی، محمد سلطانی، من همه این ها را از جوانان و امیدهای سایپا آوردن به بزرگان. الان همه شان بازیکنان بزرگی شدند. شما این مشکل سازندگی واقعا جای تاسف دارد. وقتی شما نگاه می کنید و می بینید که چه ماجرایی داخلش است، تاسف می خورید که چرا فوتبال کشور ما نمی تواند جلوی این موضوعات را بگیرد که یک تیمی مثل سایپا اینطوری شود.

اگر بخواهیم از بعد فنی به این قضیه نگاه کنیم، مهم ترین دستاورد لیگ بیستم را چه می بینید؟

من واقعا نمی توانم با اطمینان در مورد یک پارامتر فنی صحبت کنم و بگویم که این دستاورد است. واقعا نداریم آن چیزی که متاسفانه الان من دارم می بینم به عنوان پارامتر، حواشی بیشتر است، فریادهای بیشتر، صداهای بلند بیشتر. یعنی به یک باور تبدیل شده است که اگر شما اینگونه نباشید سرت کلاه می رود. اگر شما شلوغ نکنید سرت کلاه می رود. این ها یک واقعیت ملموس است که می گویم. کسی هم گوش نمی دهد. ولی این تبدیل به یک باور شده است که اگر ساکت باشید سرت کلاه می رود. باید شلوغ کنید. بعد همه می آیند و می گویند که چرا شلوغ می کنند، خب آن هایی که شلوغ نکردند، نابود شدند. من در یک برنامه بودند و می گفتند که اگر این لیگ بخواهد درست شود، چه باید شود؟ وار بگذارند، با فساد مقابله کنند، ... گفتم هیچ. یک کار باید بشود. اگر واقعا مسئولین دوست دارند که وضعیت فوتبال بهتر شود، باید شروع کنند به اعتمادسازی. فضا، فضای بی اعتمادی است. من که یک مربی هستم، مثلا به وضعیت داوری اعتماد ندارم. به وضعیت برنامه ریزی اعتماد ندارم. همه این ها را زاییده پارامترهای دیگری می دانم. این الان در ذهن همه است. بخاطر همین تا می بازند این ها را وسط می کشند. وقتی که می برند شاید خودشان هم داخل ماجرا بودند و یک اقداماتی می کردند و دیدند که اینطوری است. اعتماد باید برگردد. اگر اعتماد برگردد، از همه حواشی جلوگیری می شود. این که شما بیایید جریمه و محرومیت را بالا ببری، فایده ندارد. مثل اینکه اشغال های خانه را به زیر فرش جارو کنی. تا کِی می خواهی این کار را بکنی. به جایی می رسد که زیر فرشت کلا زباله است و داری روی آن زندگی می کنی.

می گفتند که الان تماشاگر نیست، حواشی کمتر می شود. الان که تماشاگر نیست سر و صدای نیمکت ها بیشتر شده است.

تماشاگر مثل یک موج است، مثل یک جریانی است که شما می توانید هدایتش کنید. برای آن هم می توانید شما کار کنید. این ها را نکردی، میایی محروم می کنی. 30 سال است که داری چنین می کنی. اگر قرار بود با اقدامات تنبیهی این فضا درست شود، شما الان کلی تنبیه کردی و باید درست می شد اما سال به سال دارد بدتر می شود.

پس بدون تعارف بخواهیم نگاه کنیم، رقابت های امسال چیز فنی ای نداشت؟

من چیزی ندیدم. حتی در پدیده ها، بازیکنانی که پدیده هستند. مثل سلمانی در سپاهان. یا پاکدل در آلومینیوم اراک. شما چیزی نمی بینید. یعنی چی؟ شما در این مملکت یه چیزی نزدیک به 25 هزارتا مدرسه فوتبال دارید. خروجی این ها باید سالی 500 بازیکن باشد.

بعضی از تیم ها سه دفاعه بازی کردند و بعضی از تیم ها 4 دفاعه. این تنوعی که بود را مناسب می بینید؟

این به حسب شرایط بود. مربی چون می خواست صرفا بازی به بازی امتیاز بگیرند، این ها حاصل یک دیدگاهی برای آینده نبود. مثلا من اینطوری بازی می کنم که مثلا 3 هفته دیگر به این قابلیت برسم. اصلا اینطوری نبود. می چیدند بخاطر اینکه این هفته این بازی را رد کنند و نبازند. یا یک جوری ببرند. 

از عملکرد مربیان جوان مان گفتید. خیلی ها شاگرد شما بودند. فکر می کنید این مربیان بتوانند ما را از مربیان خارجی بی نیاز کنند؟

این ها نیاز به مراقبت دارند. اولا که به کار گیری جوان اینطوری نیست که سال گذشته عمل شد. خیلی از همین مربیان جوان هم سوختند. در حالی که می توانستند خوب باشند، استعداد باشند. مثلا من اگر کاره ای باشم مهدوی کیا را با یک قرارداد 6 ساله می گذارم سرمربی نوجوانان. بعد در قرارداد می آورم که 6 سال دیگر می شوی سرمربی امید. دو سه سال دیگر می شوی جوانان و بعدش امید. این یک سیکل می شود که من مهدوی کیا را حفظ می کنم. از او مراقبت می کنم. الان خدای نکرده بیاید اینجا ببازد، تمام می شود کارش. مثل خیلی از این بچه هایی که گذاشتید و کارشان تمام شد و سوختند. الان این آوردن مربیان جوان هم همینطوری شد. بعضی ها خوب شدند و بعضی ها سوختند. آن هایی هم که خوب شد، شما واقعا با یک سال نمی توانی کار را با یک مربی ببری. مثلا ابراهیم صادقی را نمی توانی بگویی یک مربی بدی است. ربیعی کارش خوب شد نمی توانی بگویی مربی خوبی است. امسال اینطوری بود و شما می توانی طبقه بندی کنی. اما واقعا قضاوت کردن به این یک سال و یک فصل نیست. حتی به نظر من اگر شما مربی جوان هم بیاوری، خیلی مهم است که یک آدم با تجربه کنارش باشد. هدایتش کند. کنترلش کند. یادش بدهد. مربیگری مثل یک هرم است. شما در این قاعده تا یک جایی همه می توانند مربی باشند. 5 هزارتا مربی دارید. بعد میایید در یک جاهای سخت تری، مربیان قابل کمتر می شود. می رسید به یک جاهایی گلوگاه، می بینید کلا 10 تا مربی دارید. اگر این گلوگاه ها را بشناسید. بعد ناگهان می بینی که مربیانی که بتوانند آینده را هم تامین کنند، آن ها دیگر نایاب هستند. این را که من می گویم فقط برای ایران نیست. در تمام ایران اینطوری است. مربیانی که توانایی ساختن دارند. آن ها نایاب هستند. وقتی در مورد تاریخ صحبت می کنیم، چند تا مربی در تاریخ کشور ما توانایی ساختن داشتند، توانایی تیم سازی، بازیکن سازی، علم سازی، تولید علم کنند، تولید سرمایه کنند، یعنی در یک تیم کار کنند، ارزش آن تیم را بالا ببرند. چندتا مربی سراغ دارید که قابلیت این کار را داشته باشند؟ ما این ها را اگر بشناسیم، می توانیم از بچه هایمان بهتر مراقبت کنیم. واقعا ما جوانان بسیار بسیار با استعدادی داریم. ما نیروی انسانی با استعدادی داریم. در حوزه مدیریت هم داریم. یک جنبه های دیگری را کنارش گذاشتیم، خیلی متاسفانه استعدادهایمان را اینطوری از دست می دهیم.

در خصوص همین استعدادها، کسی بوده است که عملکردش شما را شگفت زده کرده باشد یا بازیکنی که شما را متعجب کرده باشد؟

بازیکن واقعا نه، مثلا من مهدی ترابی را بازیکن خوبی می بینم و امسال هم تاثیر خود را گذاشت. یا مثلا علی قلی زاده را از تیم جوانان آوردیم در بزرگ ها، یا مثلا پیم نیازمند را یک دفعه آوردیم جلوی پرسپولیس، اما امسال شما چنین چیزهایی نمی بینید. همان یکی دوتایی که من اسم بردم، در حوزه بازی. در مربیگری هم واقعا کسی که بخواهد خودش را به طور ویژه طرح کند، من روی هم رفته کار ربیعی در مس رفسنجان خوب دیدم. کار جواد نکونام در فولاد را خوب دیدم. یا مثلا کار پورموسوی در صنعت نفت، شاید اگر به یک سری از مشکلات نمی خوردند، کارش را بهتر می توانست جلو ببرد. کار یحیی در پرسپولیس خوب بود. کارش را در طول سال توانست خوب جمع و جور کند و از نظر فنی هم خوب جلو برد. تارتار را در پیکان به نظر من خوب عمل کرد. محرم در سپاهان در اولین سالش خوب بود. یک آدم با تجربه هم آورد کنار خودش. بعد نوع ادبیاتی که به کار می برد. واقعا نشان می دهد که این بچه می تواند سرمایه باشد برای آینده مربیگری کشور. این ها به نظر من 6-7 تا بودند که واقعا بهتر بودند.

من دیگر سوالی ندارم، خیلی ممنونم از حضور شما در طرفداری، اما اگر سوالی بوده که نپرسیدم، این را واگذار می کنم به شما ...

من اولا اینکه تشکر می کنم از شما و بعدش هم گفتن این مسائل در حال حاضر برای خودم یک رسالت می دانم، چون کار دیگری از من بر نمی آید متاسفانه. شاید خیلی می توانستم برای فوتبال کشورم خیلی کارها انجام بدهد. اما به هر دلیلی بخش زیادی تقصیر خودم بود و الان فکر می کنم کاری که می توانم انجام بدهم، همین است. در حالی که خیلی امید زیادی ندارم که این گفتن ها یک جایی به حساب بیاید و ثمربخش باشد. امید زیادی ندارم. می گویم که مثلا این همه سال کار کردم، فقط همین کار از دستم بر می آید. امیدوارم که گوش بدهند، ببینند، شاید در خلال این گفته های مثلا یکی دوتا نکته باشد، بتواند راهگشا باشد. به هر حال برامده از تجربیات 45 سال کار است. کار در میدان و وسط زمین. شما ناصر ابراهیمی الان می رود برای خودش یک گوشه ای، امیر حاج رضایی می رود یک گوشه ای. بابا این ها یک کوه هستند. یک کوه جواهر هستند. ناصر ابراهیمی 14 سال در تیم ملی کار کرده است. بیایید بشینید آن حرف بزند وش ما مکتوبش کنید. به نظر من، کاری که فعلا من فکر می کنم از دستم می آید همین است. بخاطر همین هم دارم می روم و می گویم که صحبت کنم بلکه پس فردا بگوییم که کاری که از دستمان بر می آمد انجام دادیم.

اخبار داغ 

رابطه غیر اخلاقی مهراد جم با سارا و نیکا ! / با هر دو خواهر دوقلو!!! + جزییات برترین های قرن با اسماعیل حلالی: ترس در وجود علی دایی نبود، پرسپولیسی ام اما انتخابم منصور پورحیدری است آکادمی کیا تبرئه شد؛ قهرمانی رده نوجوانان از استقلال پس گرفته شد مرد اول ورزش از فراماسونری تا گزینه ابراهیم رییسی تصاویری از تست های پزشکی و امضای قرارداد لیونل مسی در پاری سن ژرمن پاری سن ژرمن به هیچ وجه قصد فروش ام باپه را ندارد؛ مثلث MNM برای فتح اروپا!

منبع: طرفداری

کلیدواژه: مجید جلالی فوتبال کشور مربیان جوان سقوط سایپا مس رفسنجان رقیب درون مربیان ما لیگ بیستم برای خودش خودم بودم نظر من لیگ برتر جام حذفی پیش بینی مدل بازی برای خود چه کردید علی دایی سر تمرین تیم هایی تا مربی یک مربی یک جایی فضای بی ساله ها چه پستی مثلا من اگر شما بچه ها تیم ها 12 ساله یک تیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۹۰۸۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خجسته: درباره زنان، مردان تصمیم گرفته‌اند / چرا دختران در مدارس روسری‌شان را برندارند؟

حسن خجسته باقرزاده، امزد انتخابات مجلس دوازدهم اظهار داشت: در موضوع زنان همیشه گفته‌ام که در طول تمام این سال‌ها می‌شود ادعا کرد که درباره زنان، مردان تصمیم گرفته‌اند.

به گزارش نسیم آنلاین، وی با اشاره تلویحی به بحث قانون حجاب و تصمیم گیری برای زنان پرداخته است.

بخشی از گفتگوی او را در ادامه می‌خوانید:

- در موضوع زنان همیشه گفته‌ام که در طول تمام این سال‌ها می‌شود ادعا کرد که درباره زنان، مردان تصمیم گرفته‌اند. یک مثال ساده بزنم. مثلا در آن زمان که مدرسه راهنمایی بود و دبیرستان، دختر‌ها باید روسری‌شان را برنمی‌داشتند. خوب در مدرسه همه خانم بودند. چرا برندارند؟ این یک تصمیم مردانه است.

- اگر خانم‌ها هم در تصمیم‌گیری‌ها باشند حرف‌های دیگری دارند. پیشنهادم این است که هر قانونی در حوزه فرهنگ می‌خواهیم بنویسیم، از داخل خانواده به قانون نگاه کنیم. از خانواده نگاه کنیم.

- خوب شما جامعه شناسی خواندید دیگر. ما چند تا نهاد داریم؟ حکومت است. دولت است. آموزش است. اقتصاد است. این چهار نهاد‌های اولیه است. درست است؟ حالا دین هم گاهی می‌گویم صریحا. یعنی به هر حال یک اعتقادی است. نهاد‌های بعدی نهاد‌های ثانویه هستند. نهاد‌های ثانویه. نهاد‌هایی که برای رفع نیاز پیش می‌آیند. پس نهاد خانواده، نهاد اولیه است.

- خدا رحمت کند یکی از اساتید ما در دانشگاه تهران می‌فرمودند که همان کومون‌های اولیه جامعه اولیه بشری که پیدا شد، دو تا قانون به ناچار پیدا شد. یک قانون تقسیم شکار بود؛ که بالاخره جگرش را که بخورد. حالا به تعبیر ما. قانون دوم رابطه با زنان بود. بعد ایشان می‌فرمودند که قانون دوم را زن‌ها وضع کردند. حالا ایشان ادله داشت. پس معلوم می‌شود موضوع مهمی است. یعنی موضوعی که در فطرت زن خدا گذاشته که می‌گوید در این مسایل تسلیم هر چیزی نباش. این مال چه زمانی است؟ مال کومون‌های اولیه. پس معلوم می‌شود یک هستی دارد.

- خدا آیت الله جوادی آملی را حفظ کند. کتاب زن در آینه جمال و جلال را بخوانید و ببینید مثلا ایشان به استناد آیات قرآن درباره زن چه چیز‌هایی آورده است. کراماتی که زن دارد. توصیه‌هایی که به مردان درباره زنان شده است. من فکر کنم مثلا ما اگر زن را با آن هستی که اینجا است تفسیر کنیم یک معنای دیگر دارد. قوانین هم یک شکل دیگر می‌شود. نوع رابطه اجتماعی با زن هم همینطور. ما بعضی از حوزه‌ها را «فرآوری» نکردیم و یکی از حوزه‌های خیلی خیلی مهم، حوزه زنان است.

دیگر خبرها

  • آرامکو به دنبال استخدام آقای خاص
  • رکورد ویژه جلالی در استقلال قطع شد
  • هشدار به کشاورزان؛ گندم و غلات را به مناطق امن ببرید
  • ریشه‌های نارضایتی‌ها پرستاران؛ اضافه‌کار اجباری بر خلاف قانون
  • طرفداری از استقلال به پشت‌بام خانه‌ها رسید (عکس)
  • خجسته: درباره زنان، مردان تصمیم گرفته‌اند / چرا دختران در مدارس روسری‌شان را برندارند؟
  • جلالی - آلوز: یک جنگ بدون برنده
  • پیش‌بینی ژوزه مورینیو: یکی از این سه تیم قهرمان یورو 2024 می‌شود
  • ادعای داغ در آلمان؛ ژوزه مورینیو آماده پذیرش پیشنهاد بایرن مونیخ!
  • سقوط ام باپه مقابل دیوار زرد؛ محکوم به بازگشت